یاد ما

بسم الله الرحمن الرحیم

یالیتناکنا معکم3

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
13 83

یالیتنا کنا معکم2

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

شیخ عباس قمی در ادامه می گوید:شیخ صدوق از میثم تمار نقل کرده:امت پیامبر(ص)،فرزند پیامبر (ص)را می کشند و روز عاشورا را مبارک قرار می دهند!

راوی می گوید:به میثم گفتم:چگونه آن روز  را روز مبارک قرار می دهند؟

گفت آنان در فضیلت آن حدیث جعل می کنند و می گویند:روز عاشورا روزی است که خداوند توبه ی آدم(ع) را پذیرفته با اینکه توبه ی آدم در ذی الحجه پذیرفته شده است.می گویند:در عاشورا،یونس( ع) از شکم ماهی نجات یافته،در حالی که در ذی القعده از شکم ماهی نجات یافته است. می گویند:روز عاشورا روزی است که کشتی نوح(ع) کنار کوه جودی قرار گرفت در حالی که روز هیجدهم ذی الحجه قرار گرفت. می گویند:روز عاشورا دریا برای موسی(ع) شکافته شد درحالی که در ربیع الاول شکافته شد مفاتیح الجنان ص476،اعمال روز عاشورا

حضرت امام رضا(ع) می فرماید:«کسی که در روز عاشورا از انجام کارهای مورد نیاز خویش پرهیز نماید،خداوند،حوائج دنیا و آخرت او را برآورده کند. کسی که روز عاشورا را ، روز حزن و اندوه و مصیبت و گریه خود قرار دهد،خداوند روز قیامت را ، روز شادی و سرور او گرداند و چشمش با دیدن ما در بهشت،روشن گردد  سید بن طاووس،اقبال الاعمال،ص578،اعمال روز عاشورا

کتاب پاسخ های برگزیده-ویژه ی محرم.مولفان:سید محمد اکبریان،محمد رضا بهروز،محمد سبحانی نیا و حسن عاشوری،نشر هستی نما

Pasokhgoo.ir

صلواتی تقدیم به شهدای جبهه سلامت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
13 83

یا لیتنا کنا معکم1

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
13 83

مبارزه تشکیلاتی

بسم الله الرحمن الرحیم

....ما امروز نگاه می کنیم موسی بن جعفر(ع)،خیال می کنیم یک آقای مظلوم بی سر و صدای سر به زیری در مدینه بود و رفتند مامورین این را کشیدند آوردند در بغداد،یا در کوفه، در فلان جا،در بصره زندانی کردند،بعد هم مسموم کردند،از دنیا رفت،همین و بس!

قضیه این نبود.قضیه یک مبارزه ی طولانی،یک مبارزه تشکیلاتی،یک مبارزه ای با داشتن افراد زیاد؛در تمام آفاق اسلامی[بوده.]

.......یکی از حرف هایی که آنجا(هارون الرشید)با موسی بن جعفر می زند این است که می گویدشما بنی هاشم-آل علی(ع)-از فدک محروم شدید،فدک را از شماها گرفتند،حالا من می خواهم فدک را به شما برگردانمم.بگو فدک کجاست،حدود فدک چیست....؟

.......خب معلوم است این یک فریبی ست که می خواهد فدک را برگرداند،به عنوان کسی که حق از دست رفته آل محمد(ص) را می خواهد به آنها برگرداند،چهره ای برای خودش درست کندحضرت می گوید بسیار خوب ،حالا که می خواهی فدک را بدهی به من،حدود فدک را برای تو معین می کنم.بنا می کنند حدود فدک را معین کردن؛

آن حدودی که امام موسی بن جعفر(ع)برای فدک معین می کنند تمام کشور اسلامی آن روز را در بر می گیرد؛فدک یعنی این.

یعنی این که تو خیال کنی که ما دعوایمان در آنن روز سر یک باغستان بود.چند تا درخت خرما بود،این ساده لوحانه است.مسئله ما آن رور هم،مسئله چند تا نخلستان و باغستان فدک نبود،مسئله خلافت پیغمبر(ص)بوذ،لذا مادر مقابل آن پافشاری می کردیم.....

آنچه که تو غصب کردی ،جامعه اسلامی است.......این فدک ماست......اگر می خواهی بدهی این را بده.یعنی صریحا مسئلع داعیه حاکمیت و خلافت را آنجا امام موسی بن جعفر(ع)مطرح می کند.

انسان 250 ساله

شادی شهید عبد الحسین برونسی صلوات

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
13 83
1 روز

1 روز

بسم الله الرحمن الرحیم

چرا مردم غدیر را فراموش کردند؟

قسمت دوم

پنجم. دو نکته دیگر، پذیرش جانشینى امام على علیه السلام را دشوار مى ساخت:


الف. حضرت على علیه السلام نزد قریشیان، به سبب دلاورى هایش در جنگ هایى مانند بدر و اُحُد و به خاک و خون کشیدن بزرگان قریش، چهره مثبتى نداشت. این پدیده سبب شد به تبلیغات گسترده روى آورند و چهره على علیه السلام را نزد همه اعراب منفى جلوه دهند!


ب. مردم قبایل مختلف این نکته را درک کرده بودند که با توجّه به لیاقت ها و استعدادهاى قبیله بنى هاشم، اگر انگاره «جانشینى» در میان آنان تثبیت شود، هرگز از آن خاندان بیرون نخواهد رفت.


ششم. نگاه پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به جانشینى حضرت على علیه السلام، الهى و فراتر از روابط قبیله اى و خویشاوندى بود؛ زیرا آن حضرت صلى الله علیه و آله به حفظ آیین وحى مى اندیشید و طبیعى است که آشناترین فرد به کتاب و سنت و شجاع ترین و کوشاترین شخص در راه گسترش اسلام را برگزیند. البته پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله با وضعیت جامعه آشنا بود؛ از این رو، از آغاز رسالت، در موقعیت هاى گوناگون و با بیان هاى متفاوت، ویژگى هاى حضرت على علیه السلام را یادآور مى شد و از جانشینى او سخن به میان مى آورد.


آن بزرگوار، سرانجام از سوى خداوند مأمور شد در بزرگ ترین اجتماع مسلمانان - که برخى شمار آنها را بیش از یکصد هزار تن دانسته اند - آشکارا این مسئله را اعلام کند و دغدغه مخالفت جامعه را نادیده بگیرد.


قسمتى از آیه ۶۷ سوره مائده - که از این دغدغه پیامبر پرده برداشته و به وى ایمنى مى بخشد - چنین است: « ... وَ اللّهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاس»؛ «خداوند تو را از [ شرّ] مردم نگه مى دارد».


در این عبارت، دو واژه «عصمت» و «ناس» بسیار راهگشا است. خداوند پیامبر صلى الله علیه و آلهرا از چه چیزى حفظ مى کرد و «ناس» چه کسانى بودند؟


با توجّه به واقعیت خارجى و ایمن نماندن پیامبر صلى الله علیه و آله از شرّ زبان مردم و نیز با توجّه به اینکه سرانجام مسئله جانشینى امام على علیه السلام به سامان نرسید، به نظر مى رسد یکى از وجوه واژه «یعصمک»، نگه دارى پیامبر صلى الله علیه و آله از هجوم فیزیکى و یکباره مردم باشد؛ چنان که واژه «ناس» بر مردم عادى و اکثریت نو مسلمان آن زمان، دلالت دارد.


هفتم. تاریخ درباره بسیارى از حوادثِ مقطع زمانى بین غدیر و وفات پیامبراکرم صلى الله علیه و آلهساکت مانده است؛ امّا کالبد شکافى دو پدیده مهم آن عصر، شدت اهتمام پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله بر گزینش جانشین و گستره تلاش هاى مخالفان آن حضرت را آشکار مى سازد. این پدیده ها عبارت است از: سپاه اسامه و مخالفت با نگارش وصیت مهم رسول خدا. توضیح اینکه:


۷ـ۱. پیامبر اکرم در واپسین روزهاى زندگى اش، فرمان داد لشکرى عظیم به فرماندهى جوانى نورس به نام اسامه بن زید، به سمت دورترین مرزهاى کشور اسلامى (مرزهاى روم) رهسپار شود. بررسى دقیق این جریان، نشان مى دهد رسول خدا صلى الله علیه و آله در راستاى تثبیت جانشینى حضرت على علیه السلام به چنین اقدامى دست یازید؛ زیرا:


الف. در آن هنگام و در آستانه وفات پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله، خالى کردن مرکز حکومت از نیروهاى نظامى و فرستادن آن به دورترین نقاط، به صلاح جامعه نبود؛ چون احتمال مى رفت پس از وفات پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله، بسیارى از نومسلمانان قبایل اطراف سر به شورش بردارند و کیان جامعه اسلامى در معرض تهدید قرار گیرد. آنچه این تصمیم گیرى را منطقى جلوه مى داد، دور ساختن مخالفان جانشینى حضرت على علیه السلاماز مدینه بود.


ب. انتصاب جوانى هجده ساله، به مقام فرماندهى لشکر و عدم توجّه به اعتراضات اصحاب، جز از کار انداختن مهم ترین دستاویز مخالفان جانشینى امام على علیه السلام هیچ توجیهى نداشت؛ زیرا اسامه بن زید از جهاتى چون سابقه مسلمانى، شرافت، شجاعت و کاردانى سر آمد اصحاب به شمار نمى آمد و از نظر سنى حدود پانزده سال از على علیه السلام کوچک تر بود. حال با توجّه به آنکه در بسیارى از ویژگى ها با حضرت على علیه السلام قابل مقایسه نمى نمود، در مقام فرماندهى سپاهى عظیم و متشکل از بزرگان صحابه - مانند ابوبکر، عمر، ابو عبیده جراح، عثمان، طلحه، زبیر، عبدالرحمان بن عوف و سعدبن ابى وقاص - قرار گرفت.


ج. دقّت در ترکیب سپاه اسامه نشان مى دهد تمام کسانى که احتمال داشت با جانشینى حضرت على علیه السلام مخالفت ورزند، ملزم بودند در این سپاه شرکت جویند. حتى کسانى که به بهانه بیمارى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از اردوگاه به مدینه باز مى گشتند، با جمله تأکیدى «لعن اللّه من تخلف عن جیش اسامة» از سوى پیامبر روبه رو مى شدند. در مقابل، یاران و موافقان جانشینى حضرت على علیه السلام چون عمار، مقداد و سلمان از حضور در این سپاه معاف گشته و ملزم شدند در مدینه به سر برند.


۷ـ۲. یکى از پدیده هایى که در واپسین روزهاى حیات پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله تحقّق یافت، پیشگیرى از نگارش وصیت بود. رسول خدا در آن روزها - که پیامبر با بالاگرفتن زمزمه هاى مخالفت با جانشینى امام على علیه السلام به شدت نگران اوضاع شده بود - دستور داد ابزار نوشتن آماده سازند تا سندى صریح و ماندگار برجاى گزارد و از گمراهى امت جلوگیرى کند. مخالفان که این دستور را با نقشه هاى چند ماهه خویش ناسازگار مى دیدند، به شدت نگران شدند و با هذیان گو خواندن کسى که جز وحى چیزى بر زبان نمى راند، از نگارش این سند جلوگیرى کردند!!

منبع به همراه مطالعه ی بیشتر

صلواتی تقدیم به شهدای خبرنگار مخصوصا شهید محمود صارمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
13 83

2روز

بسم الله الرحمن الرحیم

  

اگر جانشینى حضرت
على علیه السلام در روز غدیر اعلام گردیده بود، چرا مردم از آن حضرت روى گردان شدند و در جریان سقیفه کسى در این باره چیزى نگفت؟

قسمت اول


در گزارش هاى تاریخى - جز چند منبع - از واکنش شدید مردم و یاد آورى ماجراى غدیرخم، کمتر سخن به میان آمده است؛ با آنکه قطعا بیشتر مردم مدینه در ماجراى غدیر حضور داشتند؛ پس چرا پس از حدود ۷۰ یا ۸۴ روز از این ماجرا، آن را فراموش کردند؟

 

 اعتراض مردم

 


احتمال قوى بر اعتراض عده اى از مردم و یادکرد ماجراى غدیر از سوى آنان و مخفى ماندن این واکنش - به سبب سیاست ممنوعیت نقل و تدوین حدیث - وجود دارد؛ ولى این اعتراض ها چندان گسترده نیست، در حالى که با توجّه به ماجراى غدیر و تأکید پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله بر تعیین جانشین، انتظار اعتراض گسترده، نامعقول نمى نماید؛ بنابراین واکنشى چنین محدود، چگونه توجیه مى شود؟ براى یافتن سرنخ هاى تاریخى این مشکل، باید موقعیت زمانى این قطعه از تاریخ و نیز سیر جریان هاى سیاسى و اجتماعى از زمان واقعه تا وفات پیامبر صلى الله علیه و آله به دقت بررسى شود. بر این اساس، پى گیرى بحث در محورهاى زیر ضرورت دارد:

 


یکم. قبل از تشکیل دولت اسلامى در مدینه به دست پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله، مردم شهرهاى بزرگ حجاز و بادیه هاى منطقه به صورت نظام قبیله اى زندگى مى کردند. در این نظام، رهبر قبیله حق نداشت جانشین پس از خود را تعیین کند و پاره اى از ویژگى ها از جمله سن معیار گزینش به حساب مى آمد.

 


دوم. رسول خدا نخستین کسى بود که در این سرزمین، نهادى به نام «دولت» پدید آورد و ارزش هاى فرا قبیله اى ارائه داد. آن حضرت توانست قبایل مختلف شهرها و بادیه هاى منطقه را تحت یک نظام واحد متمرکز سازد. مردم که ایشان را پیامبرى آسمانى مى دانستند، تشکیل دولت از سوى او را امرى الهى به شمار آوردند و در برابر آن مقاومت قابل توجّهى نشان ندادند.

 


سوم. اسلام پیش از فتح مکه، به گونه اى روز افزون در میان مردم شهرها و بادیه ها گسترش یافت تا جایى که سال بعد (نهم هجرت) عام الوفود (سال هیئت ها) نام گرفت؛ یعنى، سالى که مردم دسته دسته در قالب هیئت هاى مختلف، نزد پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى شتافتند و اسلام خویش را آشکار مى ساختند. البته انگیزه همه این هیئت ها، معنوى نبود و همه تازه مسلمانان ایمان قلبى نداشتند.

 


چهارم. یکى از آموزه هاى اسلامى - که پذیرش آن براى مردم دشوار مى نمود - مسئله تعیین جانشین بود؛ زیرا:

 


 الف. مردم فقط پیامبر صلى الله علیه و آله را داراى بُعد الهى مى دانستند و حکومت فرا قبیله اى اش را مى پذیرفتند. در نگاه آنان، جانشین آن حضرت از این ویژگى برخوردار نبود.

 


ب. هنوز بسیارى از مردم خود را به اطاعت محض از دستورهاى دنیوى آن حضرت مقیّد
نمى دانستند؛ به طورى که در مواردى چون صلح حدیبیه و تقسیم غنایم حنین، در برابر آن حضرت واکنش اعتراض آمیز نشان مى دادند!

 


ج. بسیارى از مردم اطاعت از فرمان هاى دنیوى مربوط به بعد از زندگانى پیامبر را نمى پذیرفتند؛ زیرا هنوز از آموزه هاى جاهلى - که به رئیس قبیله اجازه تعیین جانشین نمى دهد - دل نبریده بودند؛ و طبیعى بود که مسئله ریاست دولت را از ریاست یک قبیله مهم تر بدانند.

 


د. هنوز برخى از قریشیان تازه مسلمان، مى پنداشتند که پیامبر صلى الله علیه و آله در راستاى رقابت قبیله اى، مسئله نبوت را مطرح کرده است. این گروه با توجّه به اقبال عمومى مردم به آن حضرت، جرأت مخالفت نداشتند؛ ولى با تعیین جانشین - به ویژه از قبیله بنى هاشم - لب به اعتراض گشودند و با بهره گیرى از پشتوانه فرهنگ قبیله اى مردم، اعتراض خویش را روشن تر بیان کردند.

 


 ه . در زمان جاهلیت تنها اَشرافى به مجلس مشورتى قریش (دارالندوه) راه مى یافتند که به چهل سالگى رسیده باشند. بر این بنیاد، پذیرش جانشین رسول خدا - به ویژه اگر آن فرد داماد پیامبر صلى الله علیه و آله بود و کمتر از چهل سال داشت - بسیار دشوارتر مى نمود.

پرسمان دانشگاهیان

صلوات و فاتحه ای تقدیم به کشته شدگان بیروت

 

من غدیریم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
13 83

5روز

بسم الله الرحمن الرحیم

چرا نام امامان (ع)در قرآن نیامده است؟

قسمت دوم

 ممکن است کسى با خود بیندیشد که اگر چنین شده بود، ریشه اختلافات از بن کنده مى شد
و امت اسلامى یکپارچه و هم آوا شده، راه هدایت را پیشه مى ساخت؛ زیرا قرآن مورد
قبول همه است و در آن اختلافى نیست. اما آیا واقعیت چنین بود؟ هرگز! زیرا:

 


اولاً، موارد مختلفى در قرآن هست که علیرغم بیان صریح یک مسأله باز در میان
مسلمانان اختلاف وجود دارد؛ از جمله: مسأله مسح پا در نماز که قرآن به صراحت فرموده
است: «وَ امْسَحُوا بِرُؤسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ»
«سر و پاهاى خود را تا برآمدگى دو پاها مسح کنید». ولى در عین حال اهل سنت به جاى
مسح، پاهاى خود را مى شویند. این گونه مخالفت ها و اجتهادات در برابر قرآن یا سنت
قطعى و معتبر بسیار زیاد است.

 


علامه کاشف الغطاء در کتاب «الاجتهاد و النص» هفتاد مورد از اجتهادات خلفا در برابر
نصوص صریح قرآنى یا سنت نبوى صلى الله علیه و آله را با مستندات دقیق آنها ذکر کرده
است.
بررسى اوضاع اجتماعى آن زمان نشان مى دهد که این خطر به طور جدى وجود داشت که بر سر
مسئله امیر مؤمنان علیه السلام، اساس اسلام و قرآن به خطر افتد و اگر نام آن حضرت
به صراحت در قرآن مى آمد، این مشکل وجود داشت که طیف عظیمى - که در جامعه، پایگاه
تبلیغاتى وسیعى داشتند و در صدر اطرافیان پیامبر صلى الله علیه و آله نیز بودند -
به خاطر انگیزه هاى سیاسى رسالت آن حضرت و قرآن را یکسره نفى و انکار کنند و خطر
جدى براى اساس اسلام و قرآن بیافرینند!!

 


شاید این مسئله اغراق آمیز بنماید؛ اما رخدادهاى مهم تاریخى، به خوبى از این نکته
پرده برگرفته است. در اینجا تنها به ذکر یک نمونه - که در منابع تاریخى مهم اهل
تسنن آمده و از مسلمات تاریخى است - اکتفا مى شود:

 


مورخان برجسته آورده اند که چون پیامبر صلى الله علیه و آله لحظات آخر عمر خویش را
مى گذراند، درخواست قلم و لوحى نمود تا سندى براى امت به یادگار نهد که هیچ گاه به
انحراف و گمراهى گرفتار نشوند. این درخواست براى اطرافیان کاملاً روشن و هدف از آن
- با توجه به موضع گیرى هاى پیشین پیامبر صلى الله علیه و آله - واضح بود. در این
هنگام خلیفه دوم بانگ برآورد: «انّ الرجل لیهجر!»؛
«همانا این مرد بر اثر شدّت تب هذیان مى گوید!!»

 


شگفتا! مگر خداوند در قرآن نفرموده است: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى. إِنْ هُوَ
إِلاّ وَحْیٌ یُوحى
»
پس چرا پیامبر خدا و سخنگوى وحى در خانه اش و نزد عزیزترین و بهترین حامیانش، این
چنین جسارت آمیز مورد طعن قرار مى گیرد و کار به جایى مى رسد که از تصمیم خود منصرف
مى شود! زیرا پافشارى بر تصمیم خود خطرى بزرگتر در پى دارد.

 


عمربن الخطاب در گفتگویى با ابن عباس گفت ما از روى دلسوزى براى اسلام على
علیه السلام را به حکومت انتخاب نکردیم. اینکه خلیفه در این سخن و این کار مخلصانه
عمل کرده یا نه بحث دیگرى است، اما آنچه سخن خلیفه به خوبى گواهى مى دهد این است که
قریش از این که امامت در خاندانى باشد که نبوت در آن بوده به شدت ابا داشته است.

 


استاد مطهرى در این باره مى فرماید:

 


«در میان تمام فرمان هاى الهى هیچ دستورى مانند مسئله خاندان پیامبر و امامت
امیرمؤمنان از جهت اجرایى کم شانس نبود زیرا به جهت تعصبات حاکم بر جامعه آن عصر
آمادگى پذیرش این مسئله وجود نداشت. امکان تمرد از دستور حضرت وجود داشت. با اینکه
به پیامبر اکرم دستوراتى درباره امیرمؤمنان مى رسید حضرت همواره نگران بودند
منافقینى که قرآن پیوسته از خطر آنها یاد مى کند به بهانه سپردن منصب ها و امتیازات
ویژه به خویشاندان به تبلیغات منفى بپردازند. در صورتى که سیره پیامبر در زندگى
اجتناب از اختصاص امتیاز ویژه براى خود و خاندانش بود و شاید سرّ به کارگیرى این
شیوه در قرآن یعنى در عین عدم صراحت گویا و آشکار سخن گفتن این باشد که از یک سو
آیات مذکور دربردارنده قرینه ها و نشانه هایى است که هر انسان منصف و بى غرضى
ارتباط آنها با اهل بیت را درک مى کند و از سوى دیگر، تلاش شده مطلب به صورتى بیان
شود که آنهایى که قصد تمرد و نافرمانى دارند تمردشان به نافرمانى صریح و آشکار در
مقابل قرآن و اسلام منجر نشود»

کتاب امام شناسی س15(پرسشها و پاسخ های دانشجویی ج4)

حمیدرضا شاکرین و محمدرضا کاشفی

نشر معارف

صلواتی تقدیم به شهید محمد غفاری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
13 83
7روز

7روز

بسم الله الرحمن الرحیم

چرا نام امامان(ع) در قرآن نیامده است؟

قسمت اول

راز این مسئله طی پی جویی در قرآن به دست می آید.اصولا قرآن به جای معرفی شخص به معرفی شخصیت می پردازد.در رابطه با امامان(ع)قرآن شخصیت های ممتاز شان را بیان می کند نه شناسنامه آنها.

اما حکمت این شیوه ی بیان چیست؟

می توانیم این شیوه را آشکار گویی در عین رمز گونگی بنامیم.چرا که قرآن آیات تطهیر و ابلاغ و اکمال و مباهله و ...را در لابه لای مطالب دیگر بیان می کند هرچند دلایل محکمی از نظر تاریخی و سیاق آیات وجود دارد که ارتباط آن ها را با اهل بیت (ع)روشن می سازد.

اما حکمت های این کار:

انگشت گذاشتن روى اشخاص در مواردى، چندان نقشى در روشنگرى ندارد؛ بلکه در
نهایت به نوعى پیروى کورکورانه مى کشاند. البته این مانع نیست که در موارد بایسته،
افراد نیز معرفى شوند؛ ولى اساسا معرفى شخصیت، معرفى الگوها است و در نتیجه جامعه
را به جاى گرایش هاى تعصب آمیز جاهلانه، به سمت تعقّل، ژرف اندیشى و توجّه به
ملاک ها، فضایل و امتیازات واقعى سوق مى دهد.

 


۴ـ۲. معرفى شخصیت زمینه ساز پذیرش معقول است؛ در حالى که معرفى شخص در بعضى موارد
موجب دافعه مى شود. این روش، به ویژه در شرایطى که شخص از جهاتى تحت تبلیغات سوء
قرار گرفته و یا جامعه به هر دلیلى آمادگى پذیرش وى را ندارد، بهترین روش است. این
مسئله دقیقا در مورد امیرمؤمنان علیه السلاموجود داشته است.

 


براى شناخت درست این موضوع باید شرایط و ویژگى هاى جامعه اسلامى در زمان نزول قرآن
را در نظر گرفت تا در پرتو آن، بتوان به درک صحیحى از مسئله نایل آمد. بررسى دقیق
این مسئله از گنجایش این نوشتار خارج است؛ لیکن به اختصار مى توان گفت به استثناى
اندکى از مؤمنان برجسته، اکثریت جامعه صدر اسلام نسبت به اهل بیت علیهم السلام - به
ویژه حضرت على علیه السلام - پذیرش لازم را نداشتند. پیامبر صلى الله علیه و آله
نیز در مقاطع مختلف، با دشوارى هاى زیادى، آن حضرت را مطرح مى ساخت و در هر مورد،
با نوعى واکنش منفى و مقاومت رو به رو مى شد. دلایل این امر متعدد است؛ از جمله:

 


الف. بسیارى از مخالفان، کسانى بودند که تا مدتى پیش، در صف معارضان اسلام قرار
داشتند و رویاروى خود، شمشیر امام على علیه السلام را دیده و از همان زمان کینه وى
را به دل گرفته بودند. حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام یکى از علل روى گردانى مردم از
آن حضرت را همین نکته (نکیر سیفه) بیان فرموده است.

 


ب. تفکرات و سنت هاى غلط جاهلى، هنوز بر اندیشه مردم حاکم بود و آنان امورى مانند
گرایش هاى قبیله اى، مسئله سنّ و ... را در امور سیاسى دخیل مى دانستند. لذا مثلاً
به بهانه جوان بودن حضرت على علیه السلام، وى را چندان شایسته براى رهبرى جامعه
نمى دانستند.

 


ج. تفکّرى خطرناک در سطح جامعه تبلیغ مى شد، مبنى بر اینکه پیامبر
صلى الله علیه و آله درصدد است خویشان خود را براى همیشه، بر مسند قدرت و حکومت
بنشاند. در این راستا خدمات ارزنده آن حضرت را نوعى بازى سیاسى تفسیر مى کردند که
براى چنگ اندازى به حکومت، براى خود و اهل بیتش انجام داده است. بازتاب این مسأله
در برخورد جابربن نضر یا حارث بن النعمان الفهرى با پیامبر صلى الله علیه و آله پس
از واقعه غدیر
و نیز در سخنان یزید پس از شهادت امام حسین علیه السلام کاملاً روشن است.

 

خلاصه نویسی از کتاب امام شناسی(پرسشها و پاسخهای دانشجویی.ج4ص67-71

پی نوشت:بیشتر بخوانید

صلواتی تقدیم به شهید عباس بابایی

من غدیریم!wink

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
13 83
8روز

8روز

بسم الله الرحمن الرحیم
 

بحث از «غدیر» بحثی عبث و بی فایده!
⁉️پرسش :👇👇👇
با توجه به اینکه علی(ع) در زمان ما حضور نداردند و زمان حکومت مطرح شده در حدیث غدیر گذشته است، آیا اثبات حق حکومت و خلافت بلافصل و بحث کردن از ماجرای غدیر فایده ای دارد؟!
🔰پاسخ اجمالی:
اولا: ابلاغ پیام غدیر به آیندگان، دستور پیامبر است و شیعه از دستور پیامبر پیروی می کند. ثانیا: شناخت امام مانند شناخت پیامبر اهمیت دارد و اگر کسی پیام غدیر را قبول کند از مکتب و تفسیر و روایت امام علی(ع) و سایر امامان اهل بیت(ع) تبعیت خواهد کرد. ثالثا: بحث از غدیر نه تنها اختلاف آور نیست، بلکه حل کننده اختلاف است و مشخص می شود شیعه برای عقاید خود دلیل دارد و از دشمنی هایی که به خاطر تهمت مخالفان وحدت ناشی شده کاسته می شود. رابعا: اگر این بحث فایده ای ندارد، پس دلیلی برای نگرانی علمای اهل سنّت از ذکر داستان غدیر وجود ندارد!


کانال رسمی پاسخ به شبهات ، شایعات و مطالب روز
https://eitaa.com/mobahesegroup

http://sapp.ir/mobahesegroup

صلواتی تقدیم به شهیدمسلم بن عقیل

پی نوشت:

laughعید قربان مبارک!

من غدیریم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
13 83

11 روز

 

بسم الله الرحمن الرحیم

mailاسلام بر پنج رکن استوار شده است:نماز و زکات و روزه و حج و ولایت.و به هیچ یک به اندازه ی ولایت سفارش نشده است.کافی.ج2ص18ح1

 

mailهر که سنت بدی را پایه گذاری کندو از آن پیروی شودمثل مجازات عاملان به او داده می شودبدون آنکه از جزای آنان کاسته شود.ثواب الاعمال.ص132

امام باقرالعلوم(علیه السلام)

 

صلواتی تقدیم به شهید سید مجتبی هاشمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
13 83