یاد ما

بسم الله الرحمن الرحیم

۷ مطلب در تیر ۱۳۹۹ ثبت شده است

امتحانات برای همه مردم

بسم الله الرحمن الرحیم

برشی از صفحات189-190کتاب راه های نفوذ دشمن،تالیف سید محمد حسین راجی،گردآورنده:محسن فوجی،نشرکتابستان ماجد:

در بین سخنان مردم این جمله زیاد به گوش می خورد که«او که آدم خوبی بود؛چرا ورشکست کرد؟»مگر قرار است فقط انسان های بد ورشکست کنند؟ یا «فلانی که آدم خوبی بود؛چرا سرطان گرفت؟»مگر حضرت ایوب(ع)که بیمار شد و همه چیزش را از دست داد آدم بدی بود؟می گویند:«معلوم نیست طرف چه کار کرده است که خدا دارد این طور مواخذه اش می کند!؟»مگر امام حسین(ع) کاری کرده بود که این طور امتحان شد؟کسی که کار پیامبر گونه و امام گونه انجام می دهد،باید سختی هم بکشد. کدام یک از پیامبران و یا ائمه معصومین(ع) را سراغ دارید که سختی نکشیده باشند؟خداوند در قرآن به پیامبر(ص) می فرماید:«فاصبر کما صبر اولو العزم من الرسل»پیامبر صبر کن،همانگونه که پیامبران اولوالعزم صبر کردند.

هنگامی که به پیامبر مکرم اسلام(ص)عرضه داشتند آثار پیری زودرس در چهره ی شما نمایان شده است،فرمودند:«شیبتی هود و الواقعه و المرسلات و عم یتساءلون»سوره ی هود و مرسلات و عم یتساءلون و واقعه مرا پیر ککرد.سوره های المرسلات و عم یتساءلون و واقعه آیات عذاب دارند.اما سوره ی هود چرا؟خود پیامبر(ص)می فرمایند:«شیبتی سوره هود لمکان «فاستقم کما امرت و من تاب معک»»سوره ی هود به خاطر وجود آیه ی «فاستقم کما امرت و من تاب معک»استقامت کن آن چنان که دستور یافته ای؛همچنین کسانی که با تو هستند.یعنی استقامت به قدری سخت و طاقت فرساست که پیامبر را پیر می کند.

soada

صلواتی تقدیم به شهید پویا ایزدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
13 83
دور قرآن در 80 روز(روزسوم)

دور قرآن در 80 روز(روزسوم)

بسم الله الرحمن الرحیم

و لقد کرمنا بنى ادم و حملناهم فى البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم على کثیر ممن خلقنا تفضیلا

 مـا بـنـى آدم را گـرامـى داشـتـیـم و آنـهـا را در خـشـکـى و دریـا (بر مرکبهاى راهوار) حمل کردیم ، و از انواع روزیهاى پاکیزه به آنها روزى دادیم ، و بر بسیارى از خلق خود برترى بخشیدیم .آیه70 سوره ی مبارک اسراء

mailچرا انسان برترین مخلوق خدا است ؟
پاسخ این سؤ ال چندان پیچیده نیست ، زیرا مى دانیم تنها موجودى که از نیروهاى مختلف ، مادى و معنوى ، جسمانى و روحانى تشکیل شده ، و در لابلاى
تـضـادهـا مـى تـوانـد پـرورش پـیـدا کـنـد، و اسـتـعـداد تکامل و پیشروى نامحدود دارد، انسان است .
حـدیـث مـعـروفـى کـه از امـیـر مـؤ مـنـان عـلى (عـلیـه السـلام ) نقل شده نیز شاهد روشنى بر این مدعا است :
(خداوند خلق عالم را بر سه گونه آفرید: فرشتگان و حیوانات و انسان ، فرشتگان عـقـل دارنـد بـدون شـهـوت و غـضـب ، حـیـوانـات مـجـمـوعـه اى از شـهـوت و غـضـبـنـد و عـقـل نـدارنـد، امـا انـسـان مـجـمـوعـه اى اسـت از هـر دو تـا کـدامـیـن غـالب آیـد، اگـر عـقل او بر شهوتش ‍ غالب شود، از فرشتگان برتر است و اگر شهوتش بر عقلش چیره گردد، از حیوانات پست تر).
در ایـنـجا یک سؤ ال باقى مى ماند و آن اینکه آیا همه انسانها از فرشتگان برترند؟ در حـالى کـه گـروهى بى ایمان و شرور و ستمگر هستند که از پست ترین خلق خدا محسوب مـى شـونـد و بـه تـعـبـیـر دیـگـر آیـا بـنـى آدم در آیـه مـورد بـحـث هـمـه انـسـانـهـا را شامل مى شود یا تنها گروهى از آنها را.
پـاسـخ ایـن سـؤ ال را در یـک جـمـله مـى تـوان خلاصه کرد، و آن اینکه : آرى همه انسانها بـرتـرنـد، امـا بـالقـوه و بـالاسـتـعـداد، یـعـنـى هـمـگـى این زمینه و شایستگى را دارند، حال اگر از آن استفاده نکنند، و سقوط نمایند مربوط به خودشان است .
گر چه برترى اساسى انسان بر سایر موجودات روى جنبه هاى معنوى و انسانى او است ولى بى مناسبت نیست که بدانیم به گفته دانشمندان انسان حتى از نظر نیروهاى جسمانى در بـعـضى از جهات از سایر جانداران قویتر و نیرومندتر است (هر چند از پاره اى جهات ضعیفتر به نظر مى رسد).
نـویـسـنـده کـتـاب (انـسـان مـوجـود نـاشـنـاخـتـه ) (الکـسـیـس کـارل ) مـى گوید: (بدن انسان داراى استحکام و ظرافت فوق العاده اى مى باشد و در مقابل هر نوع
حـادثـه اسـتـقـامـت مـى ورزد، هـمـچـنـیـن در مـقابل بى غذائى ، بى خوابى ، خستگى ، غصه افـراطـى ، درد، بـیـمـارى ، رنـج ، پـرکـارى و در مـورد حـفـظ مـوازنـه و تـعـادل حـیـرت انگیز بدن و روح خویش ، تحمل عجیبى از خود نشان مى دهد، حتى مى توان گـفـت کـه انـسـان از تمام حیوانات پردوامتر، پرتلاشتر است ، با این توانائى جسمى و فکرى شگرفش توانسته است ، اینهمه امور، صنایع ، و تمدن کنونى را به وجود آورد و برتریش را بر همه جانداران به اثبات رساند).

تفسیر نمونه.ج12.ص221.آیت الله مکارم شیرازی

تقدیم به ساحت مقدس حضرت فاطمه زهرا(س)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
13 83
چرا عربی؟؟؟

چرا عربی؟؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم

دکتر محمد جواد شریعت

سال یکهزار و سیصد و سی و دو شمسی بود. من و عده‏ ای از جوانان پرشور آن روزگار پس از تبادل ‏نظر و بحث و مشاجره به این نتیجه رسیده بودیم که چه دلیلی دارد که ما نماز را به عربی بخوانیم؟ چرا نماز را به زبان فارسی نخوانیم؟ و عاقبت تصمیم گرفتیم که نماز را به فارسی بخوانیم و همین‏کار را هم کردیم. والدین، کم‏کم از این موضوع آگاهی یافتند و به فکر چاره افتادند. آنها هم پس از تبادل‏ نظر با یکدیگر تصمیم گرفتند که اول خودشان با نصیحت کردن ما را از این کار باز دارند و اگر مؤثر نبود راه دیگری برگزینند، چون پند دادن آنها مؤثر نیفتاد روزی ما را به نزد یکی از روحانیون آن زمان بردند و آن فرد روحانی وقتی فهمید ما به زبان فارسی نماز می‏خوانیم به طرز اهانت‏ آمیزی، ما را کافر و نجس خواند و این عمل او ما را در کارمان راسخ‏تر و مصرتر ساخت.

عاقبت یکی از پدران، آنها را یعنی والدین دیگر افراد را به این فکر انداخت که ما را به محضر حضرت آیت‏ الله حاج ‏آقا رحیم ارباب ببرند و این فکر مورد تأیید قرار گرفت و روزی آنها نزد حضرت ایشان می‏روند و موضوع را با ایشان درمیان می‏گذارند و ایشان دستور می‏دهند که در وقت معینی ما را به خدمت آقای ارباب راهنمائی کنند. در روز موعود ما را که تقریباً پانزده نفر می‏شدیم به محضر مبارک ایشان بردند. در همان لحظه اول چهره نورانی و لبان خندان ایشان ما را مجذوب خود ساخت و آن بزرگمرد را غیر از دیگران یافتیم و دانستیم که اکنون با شخصیتی استثنایی مواجه هستیم.

ایشان در آغاز دستور پذیرایی از همه ما را صادر فرمودند، سپس رو به والدین ما کردند و فرمودند شما که نماز را به فارسی نمی‏خوانید فعلاً تشریف ببرید و ما را با فرزندانتان تنها بگذارید. وقتی آنها رفتند حضرت آیت‏ الله ارباب رو به ما کردند و فرمودند بهتر است شما یکی‏یکی خودتان را به من معرفی کنید و هر کدام بگوئید که در چه سطح تحصیلی هستید و در چه رشته‏ ای درس می‏خوانید. پس از آن که امر ایشان را اطاعت کردیم، به تناسب رشته و کلاس هر کدام از ما پرسشهای علمی طرح کردند و از درس هایی از قبیل جبر و مثلثات و فیزیک و شیمی و علوم طبیعی مسائلی پرسیدند که پاسخ اغلب آنها از عهده درس های نیم‏ بندی که ما خوانده بودیم خارج بود، اما هر یک از ما از عهده پاسخ پرسشهای ایشان برنمی‏آمد، با اظهار لطف حضرت ارباب مواجه می‏شد که با لحن پدرانه‏ ای پاسخ درست آن پرسشها را خودشان می‏فرمودند. اکنون ما می‏فهمیم که ایشان با طرح این سئوالات قصد داشتند ما را خلع سلاح کنند و به ما بفهمانند که آن دروس جدیدی را که شما می‏خوانید من بهترش را می‏دانم ولی به آنها مغرور نشده‏ام. پس از اینکه همه ما را خلع سلاح کردند به موضوع اصلی پرداختند و فرمودند: والدین شما نگران شده‏اند که شما نمازتان را به فارسی می‏خوانید، آنها نمی‏دانند که من کسانی را می‏شناسم که، نعوذبالله، اصلاً نماز نمی‏خوانند.

شما جوانان پاک اعتقادی هستید که هم اهل دین هستید و هم اهل همت. من در جوانی می‏خواستم مثل شما نماز را به فارسی بخوانم اما مشکلاتی پیش آمد که نتوانستم به این خواسته جامه عمل بپوشم، اکنون شما به خواسته دوران جوانی من لباس عمل پوشانیده‏ اید، آفرین به همت شما. اما من در آن روزگار به اولین مشکلی که برخوردم ترجمه صحیح سوره حمد بود که لابد شما آن مشکل را حل کرده‏اید. 

اکنون یک نفر از شما که از دیگران بیشر مسلط است به من جواب دهد که بسم ‏الله الرحمن الرحیم را چگونه ترجمه کرده است. یکی از ما به عادت محصلین دستش را بالا گرفت و داوطلب پاسخ به حضرت آیت‏ الله ارباب شد. جناب ایشان با لبخند فرمودند که خوب شد که طرف مباحثه ما یک نفر است، زیرا من از عهده پانزده جوان نیرومند برنمی‏آمدم. بعد رو به آن جوان کردند و فرمودند: خوب بفرمائید که بسم‏ الله را چگونه ترجمه کرده‏اید؟ آن جوان گفت بسم‏ الله الرحمن الرحیم را طبق عادت جاری ترجمه کرده‏ایم: به نام خداوند بخشنده مهربان.

 حضرت ارباب با لبخندی فرمودند: گمان نکنم که ترجمه درست بسم‏ الله چنین باشد. در مورد «بسم» ترجمه «به ‏نام» عیبی ندارد. اما «الله» قابل ترجمه نیست زیرا اسم عَلَم (=خاص) است برای خدا و اسم عَلَم را نمی‏توان ترجمه کرد. مثلاً اگر اسم کسی «حسن» باشد نمی‏توان به او گفت «زیبا». درست است که ترجمه «حسن» زیباست اما اگر به آقای حسن بگوئیم آقای زیبا حتماً خوشش نمی‏آید. کلمه الله اسم خاص است که مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق می‏کنند، همان‏گونه که یهود خدای متعال را «یهوه» و زردشتیان «اهورامزدا» می‏گویند. بنابراین نمی‏توان «الله» را ترجمه کرد، بلکه باید همان لفظ جلاله را به کار برد.

 خوب «رحمن» را چگونه ترجمه کرده‏ اید؟ رفیق ما پاسخ داد که رحمن را بخشنده معنی کرده‏ایم. حضرت ارباب فرمودند که این ترجمه بد نیست ولی کامل هم نیست زیرا رحمن یکی از صفات خداست که شمول رحمت و بخشندگی او را می‏رساند و این شمول در کلمه بخشنده نیست، یعنی در حقیقت رحمن یعنی خدائی که در این دنیا هم بر مؤمن و هم بر کافر رحم می‏کند و همه را در کنف لطف و بخشندگی خود قرار می‏دهد از جمله آن که نعمت رزق و سلامت جسم و امثال آن عطا می‏فرماید. در هر حال ترجمه بخشنده برای رحمن در حد کمال ترجمه نیست.

خوب، رحیم را چطور ترجمه کرده‏ اید؟ رفیق ما جواب داد که رحیم را به «مهربان» ترجمه کرده ‏ایم. حضرت آیت‏ الله ارباب فرمودند: اگر مقصودتان از رحیم من بودم (چون نام مبارک ایشان رحیم بود) بدم نمی‏آمد که اسم مرا به «مهربان» برگردانید؛ اما چون رحیم کلمه‏ ای قرآنی و نام پروردگار است باید آن را غلط معنی نکنیم. باز هم اگر آن را به «بخشاینده» ترجمه کرده بودید راهی به دهی می‏برد، زیرا رحیم یعنی خدایی که در آن دنیا گناهان مؤمنان را عفو می‏کند و صفت «بخشایندگی» تا حدودی این معنی را می‏رساند.

 بنابر آنچه گفته شد معلوم شد که آنچه در ترجمه «بسم ‏الله» آورده‏اید بد نیست ولی کامل نیست و از جهتی نیز در آن اشتباهاتی هست و من هم در دوران جوانی که چنین قصدی را داشتم به همین مشکلات برخورد کردم و از خواندن نماز به فارسی منصرف شدم، تازه این فقط آیه اول سوره حمد بود اگر به بقیه آیات بپردازیم موضوع خیلی غامض‏تر از این خواهد شد. اما من عقیده دارم شما اگر باز هم به این امر اصرار دارید، دست از نماز خواندن به فارسی بر ندارید، زیرا خواندنش بهتر از نخواندن نماز به‏ طور کلی است.

 در اینجا، همگی شرمنده و منفعل و شکست‏ خورده به حال عجز و التماس از حضرت ایشان عذرخواهی می‏کردیم و قول می‏دادیم که دیگر نمازمان را به فارسی نخوانیم و نمازهای گذشته را نیز اعاده کنیم، اما ایشان می‏فرمودند که من نگفتم نماز به عربی بخوانید، هرطور دلتان می‏خواهد نماز بخوانید، من فقط مشکلات این کار را برای شما شرح دادم.

وقتی در دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران به تحصیل مشغول بودم، گاهی حامل نامه‏ ها و پیغامهای استاد فقید، مرحوم بدیع‏ الزمان فروزانفر برای ایشان می‏شدم و پاسخهای کتبی و شفاهی حضرت آیت ‏الله را برای آن استاد فقید می‏بردم و این خود افتخاری برای بنده بود.

 گاهی نیز ورقه‏ های استفتائی که به محضر آن حضرت رسیده بود روی هم انباشته می‏شد و آن جناب دستور می‏دادند که آنها را بخوانم و پاسخ آنها را طبق نظر آن حضرت بنویسم و پس از خواندن پاسخ اگر اشتباهی نداشت آن را مهر می‏کردند که در این مرحله با بزرگواریهای زیاد از سوی آن حضرت مواجه شدم که اکنون مجال بیان آنها فراهم نیست. خدایش بیامرزد و او را غریق دریای رحمت خویش کند. «انّه کریمٌ رحیم».

 ولی ما همه عاجزانه از پیشگاه ایشان طلب بخشایش می‏کردیم و از کار خود اظهار پشیمانی می‏نمودیم. حضرت آیت‏ الله ارباب با تعارف میوه و شیرینی مجلس را به پایان بردند و ما همگی دست مبارک ایشان را بوسیدیم و در حالیکه ایشان تا دم در ما را بدرقه می‏کردند از ایشان خداحافظی کردیم و در دل به عظمت شخصیت ایشان آفرین می‏گفتیم و خوشحال بودیم که افتخاری چنین نصیب ما شد که با چنین شخصیتی ملاقات کنیم. نمازها را اعاده کردیم و دست از کار جاهلانه خود برداشتیم بنده از آن به بعد گاه گاهی به حضور آن جناب می‏رسیدم و از خرمن علم و فضیلت ایشان خوشه ‏ها برمی‏چیدم.

منبع: پاسخ به تمامی شبهات شما

 

صلواتی تقدیم به آیت الله حاج آقا رحیم ارباب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
13 83
دور قرآن در80 روز(روز دوم)

دور قرآن در80 روز(روز دوم)

بسم الله الرحمن الرحیم

آیه 225.سوره ی بقره

وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ

«کرسى» از نظر ریشه لغوى از «کِرْس» (بر وزن ارث) گرفته شده که به معنى اصل و اساس مى باشد و گاهى نیز به هر چیزى که بهم پیوسته و ترکیب شده است گفته مى شود، و به همین جهت به تخت هاى کوتاه «کُرْسى» مى گویند و نقطه مقابل آن «عَرْش» است که به معنى چیز «مسقّف»، یا خود سقف و یا تخت پایه بلند مى آید.
و از آنجا که استاد و معلم به هنگام تدریس و تعلیم بر کرسى مى نشیند گاهى کلمه کرسى کنایه از «علم» مى باشد.
و نظر به این که «کرسى» تحت اختیار و زیر نفوذ و سیطره انسان است، گاهى به صورت کنایه از «حکومت»، «قدرت» و فرمانروائى بر منطقه اى به کار مى رود.
در آیه بالا مى خوانیم: کرسى خداوند همه آسمان ها و زمین را در بر مى گیرد، کرسى در اینجا به چند معنى مى تواند باشد:
الف: منطقه قلمرو حکومت ـ یعنى خداوند بر همه آسمان ها و زمین حکومت مى کند و منطقه نفوذ او همه جا را در بر گرفته و به این ترتیب کرسى خداوند مجموعه عالم ماده اعم از زمین و ستارگان و کهکشان ها و سحابى ها است.
طبیعى است «عرش» طبق این معنى باید مرحله اى بالاتر و عالى تر از جهان ماده بوده باشد (زیرا گفتیم عرش در لغت به معنى سقف و سایه بان و تخت هاى پایه بلند است به عکس کرسى) و در این صورت، معنى «عرش» عالم ارواح و فرشتگان و جهان ماوراء طبیعت خواهد بود، البته، این در صورتى است که: عرش و کرسى در مقابل هم قرار گیرند که یکى به معنى «عالم ماده و طبیعت» و دیگرى به معنى «عالم ماوراء طبیعت» است.
ولى چنان که در ذیل آیه 54 سوره «اعراف» خواهد آمد عرش معانى دیگرى نیز دارد و مخصوصاً اگر در مقابل کرسى ذکر نشود ممکن است به معنى مجموع عالم هستى بوده باشد.
ب: منطقه نفوذ علم ـ یعنى علم خداوند به جمیع آسمان ها و زمین احاطه دارد و چیزى از قلمرو نفوذ علم او بیرون نیست; زیرا همان طور که گفتیم کرسى گاهى کنایه از علم مى باشد.
در روایات متعددى نیز روى این معنى تکیه شده است از جمله «حفص بن غیاث» نقل مى کند: از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم: منظور از «وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمواتِ وَ الْأَرْضِ» چیست؟
فرمود: «منظور علم او است».(1)

ج: موجودى وسیع تر از تمام آسمان ها و زمین ـ که از هر سو آنها را احاطه کرده است و به این ترتیب معنى آیه چنین مى شود: کرسى خداوند همه آسمان ها و زمین را در بر گرفته و آنها را احاطه کرده است.
این تفسیر در حدیثى از امیر مؤمنان على(علیه السلام) نقل شده آنجا که مى فرماید: الْکُرْسِیُّ مُحِیطٌ بِالسَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّرى:
«کرسى احاطه به زمین، آسمان ها و آنچه ما بین آنها و آنچه در زیر اعماق زمین قرار گرفته است، دارد».(2)

حتى از پاره اى از روایات استفاده مى شود: کرسى به مراتب از آسمان ها و زمین وسیع تر است، به طورى که مجموعه آنها در برابر کرسى، همچون حلقه اى است که در وسط بیابانى قرار داشته باشد از جمله از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: مَا السَّمواتِ وَ الْأَرْضِ عِنْدَ الْکُرْسِىِّ اِلاّ کَحَلْقَةِ خاتَم فِى فَلاة وَ مَا الْکُرْسِىُّ عِنْدَ الْعَرْشِ اِلاّ کَحَلْقَة فِى فَلاة:
«آسمان ها و زمین در برابر کرسى، همچون حلقه انگشترى است در وسط یک بیابان و کرسى در برابر عرش همچون حلقه اى است در وسط یک بیابان».(3)

البته، معنى اول و دوم کاملاً مفهوم و روشن است ولى، معنى سوم چیزى است که هنوز علم و دانش بشر نتوانسته است از آن پرده بر دارد; زیرا وجود چنان عالمى که آسمان ها و زمین را در بر گرفته باشد و به مراتب وسیع تر از جهان ما باشد، هنوز از طرق متداول علمى اثبات نشده است، در عین حال، هیچگونه دلیلى بر نفى آن نیز در دست نیست.
بلکه همه دانشمندان، معترف اند: وسعت آسمان و زمین در نظر ما با پیشرفت وسائل و ابزار مطالعات نجومى روز به روز بیشتر مى شود و هیچ کس نمى تواند ادعا کند، وسعت عالم هستى به همین اندازه است که علم امروز موفق به کشف آن شده است بلکه، به احتمال قوى عوالم بى شمار دیگرى وجود دارد که از قلمرو دید وسائل امروز ما بیرون است.
ناگفته نماند که: تفسیرهاى سه گانه بالا هیچ منافاتى با هم ندارد و جمله «وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمواتِ وَ الْأَرْضِ» مى تواند هم اشاره به نفوذ حکومت مطلقه و قدرت پروردگار در آسمان ها و زمین باشد، هم نفوذ علمى او و هم جهانى وسیع تر از این جهان که آسمان و زمین را در بر گرفته است.
و در هر صورت این جمله، جمله هاى ما قبل آیه را که درباره وسعت علم پروردگار بود، تکمیل مى کند.
نتیجه این که: حکومت و قدرت پروردگار، همه آسمان ها و زمین را فرا گرفته و کرسى علم و دانش او به همه این عوالم احاطه دارد، و چیزى از قلمرو حکومت و نفوذ علمى او بیرون نیست

ـ «نور الثقلین»، جلد 1، صفحه 259، حدیث 1036 ـ «بحار الانوار»، جلد 4، صفحه 89، و جلد 55، صفحه 28 ـ «معانى الاخبار»، صفحه 30 (انتشارات جامعه مدرسین، 1361 هـ ش) ـ تفسیر «المیزان»، جلد 2، صفحه 339.
2 ـ «نور الثقلین»، جلد 1، صفحه 260، حدیث 1042 ـ «کافى»، جلد 1، صفحه 130 (دار الکتب الاسلامیة) ـ «بحار الانوار»، جلد 55، صفحه 10.
3 ـ «مجمع البیان»، جلد 1 و 2، صفحه 362 ـ «بحار الانوار»، جلد 55، صفحه 2.
از رو بخوانید
تفسیر نمونه.ج2.آیت الله مکارم شیرازی
تقدیم به ساحت مقدس امیرالمومنین(ع)
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
13 83
امام رضا (ع) و زندگی.

امام رضا (ع) و زندگی.

بسم الله الرحمن الرحیم

 

کتا ب«امام رضا(ع) و زندگی»

صلواتی تقدیم به شهید صادق عدالت اکبری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
13 83
از کتاب«امام رضا(ع) و زندگی»2

از کتاب«امام رضا(ع) و زندگی»2

بسم الله الرحمن الرحیم

...وضع مالی ام خیای خوب بود.پول بسیاری گرد آورده بودم و با خود گفتم که حتما امام(ع) از این همه پول خوشحال می شوند. نمی دانم،شاید هم از خاطرم گذشت که به هرحال،ما ثروت مندان هستیم که مشکلات مادی امام را برطرف می کنیم و ایشان از گرفتن این همه پول خوشحال می شوند.
به منزل امام(ع) رفتم و همه پول ها را تقدیم ایشان کردم.در کمال ناباوری،هیچ آثاری از شادی در چهره حضرت(ع)ندیدم و ایشان خیلی معمولی رفتار کردند.
من خیلی اندوهگین شدم و با خودم گفتم،چنین پولی برایشان آوردند و او خوشحال نمی شود!!لحظه ای بعد،امام (ع)برای شستن دست هایش روی تختی نشست.خدمتکار،آفتابه و تشت را آورد.امام(ع)همان طور که دستش را جلو آورده بود،فرمود:«آب بریز»،و مشغول شستن دستهایش شد.
من نیز نگاه می کردم.چیز عجیبی دیدم.اول گمان کردم که خیالاتی شده ام.بیشتر دقت کردم.از جایم بلند شدم و جلو تر رفتم.باور کردنی نبود.آب،پس از تماس با دست امام(ع) به طلا تبدیل می شد.همین طور طلا بود که از میان انگشتان ایشان در تشت می ریخت.
امام متوجه من شد،روبه من کرد و فرمود:« کسی که چنین است،به پولی که تو برایش آورده ای،اعتنایی ندارد.» این گونه بود که بی نهایت از اندیشه ام شرمسار شدم.

 

منبع: الکافی.ج۱ص۴۹۱ح۱۰
از کتاب«امام رضا(ع)و زندگی»مولف:مهدی غلامعلی.نشر به نشر

صلوات تقدیمی به حضرت شاهچراغ(ع)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
13 83
از کتاب «امام رضا (ع) و زندگی»

از کتاب «امام رضا (ع) و زندگی»

بسم الله الرحمن الرحیم

......روزی در مجلس علی بن موسی الرضا(ع) بودم و امام مشغول گفت و گو با شیعیان بود.در گوشه ای دیگر از مجلس،زید بن موسی[از برادران امام(ع)]برای حاضران سخن می گفت.وی چنان خطیبانه و بلند سخنرانی می کرد که صدایش به گوش امام(ع) می رسید.او به مردم فخر می فروخت که ما خانواده اهل بیت چنان و چنینیم،به مراتب از شما مردم برتریم و ....... مردم هم محو سخنان او بودند.

ناگاه امام(ع) به او رو کرد و فرمود:

ای زید!آیا حرف های نقالان و قصه گویان کوفه تو را مغرور کرده است؟آیا فریب این روایت آنان را خورده ای که می گویند:«چون فاطمه(س)عفت خود را حفظ کرد،خداوند آتش را بر ذریه ی او حرام نموده است؟»به خدا سوگند این روایت فقط برای حسن و حسین و فرزندان بی واسطه ی آن حضرت است.آیا این پذیرفتنی است که پدرت موسی بن جعفر (ع) پیوسته اطاعت خدا کند،روز هارا روزه بگیرد و شب ها را به نماز و عبادت زنده بدارد و تو برعکس،معصیت و نافرمانی خدا کنی،پس در روز رتاخیز هردو در عمل مساوی باشید و جزای هردو بهشت باشد؟

اگر این گونه باشد که بی تردید تو عزیزتر از پدرت نزد خدا هستی!زیرا او با طاعات خود سزاوار بهشت شده است و تو بی طاعت و با معصیت همان پاداش را گرفته ای!مگر نشنیده ای که جدمان علی ابن الحسین(ع)فرمود:«برای نیکوکار ما دو برابر پاداش،و برای بدکار ما دو برابر کیفر است

آن گاه امام روبه من،درباره ی فرزند ناخلف نوح سخن گفت و آیه«یا نوح انه لیس من اهلک انه عمل غیر صالح»«ای نوح به درستی که او(فرزندت)از اهل تو نیست.زیرا عملش نادرست است.»را تلاوت کرد و ادامه داد که«او پسر واقعی نوح بود،اما از آنجا که خداوند عزوجل را نافرمانی کرد،خداوند او را نپذیرفت، و ما اهل بیت(ع)نیز این چنین هستیم،هر کس از ما نافرمانی خدا را کند،از ما نیست،و تو ای حسن!اگر خداوند را اطاعت کنی از ما اهل بیت(ع)خواهی بود.

منابع:عیون اخبار الرضا ج2ص257ح1و2،سوره ی هود ایه46

از کتاب امام رضا(ع) و زندگی.گزارش ها و داستان هایی کوتاه از زندگی و شیوه رفتاری امام رضا(ع)  

مولف: مهدی غلامعلی

نشر به نشر

شادی روح شهید محمد امین کریمیان صلوات

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
13 83