یاد ما

بسم الله الرحمن الرحیم

۱۹ مطلب با موضوع «حسینیه» ثبت شده است

همه خادمیم

#همه_خادم_الرضاییم - قدس آنلاین | پایگاه خبری - تحلیلی

بسم الله الرحمن الرحیم

ماه صفر هم گذشت و ربیع الاول رسید. اما جدا از تمامی حرف هایی که باید زد یاد کنم از پویش "همه خادم الرضاییم" که از طرف آستان قدس رضوی در آخر ماه صفر برگزار شد و موضوع جالبی هم داشت:"به امام رضا چگونه خدمت می کنی؟"

برای امام چه کار می کنی؟ این سوالی بود که مرا جای دیگری برد؟کدام امام؟؟؟

راستش اینست که مردم ما برای خدمت به امام رضا ع کم نمی گذارند.فقیر و غنی؛ مذهبی و غیرمذهبی هم ندارد. نه تنها امام رضا ع بلکه همه ی محرم و صفر ثابت کردند که خدمت به اهل بیت برایشان افتخار است.اما نمی دانم چرا و چگونه این سخنان منتسب به شهید آوینی را مدام به یاد می آورم: 

🥀ف.صِدّیق اُوْرَعی🥀 sur Twitter : "#شهید_آوینی: زمانهٔ عجیبی ست؛برخی  مردمان #امام_گذشته را عاشقند نه #امام_حاضر را. میدانی چرا؟! چون امام گذشته  را هرگونه ک بخواهند #تفسیر میکنند اما امام حاضر را باید

همه خادم الرضاییم......ان شاءالله

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۲
13 83

به روشنی ماه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
13 83

حتی یک لحظه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
13 83

بیکاری

همان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
13 83
خورشید

خورشید

بسم الله الرحمن الرحیم
پیامبر اسلام در پاسخ به این پرسش که آیا شیعه در زمان غیبت از وجود امام زمان عج فایده ای می برند؟فرمود:بلی.سوگند به پروردگاری که مرا به پیامبری برانگیخت،در دوران غیبتش از او نفع می برند و از نور ولایتش بهره می گیرند،همانگونه که از خورشید به هنگام قرار گرفتن در پشت ابرها استفاده می کنند.


بحارالانوار ،مجلسی ج۵۲ ص۹۳ و ج۳۶ و ص۲۵۰

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
13 83
سه نفر

سه نفر

بسم الله الرحمن الرحیم

صفحه 43 کتاب سیره پیشوایان-مهدی پیشوایی

عفیف بن قیس کندی می گوید:

من در زمان جاهلیت،بازرگان عطر بودم.در یکی از سفرهای تجارتی وارد مکه شدم و مهمان عباس{یکی از بازرگانان بزرگ مکه}شدم،در یکی از روزها در مسجدالحرام در کنار عباس نشسته بودم ،در این هنگام که خورشید به اوج رسیده بود،جوانی به مسجد درآمد که صورتش همچون قرص ماه نورانی بود،نگاهی به آسمان کرد و سپس رو به کعبه ایستاد و شروع به خواندن نماز کرد،چیزی نگذشت که نوجوانی خوش سیما به وی پیوست و در سمت راست او ایستاد.سپس زنی که خود را پوشانده بود،آمد و در پشت سر آن دو نفر قرار گرفت و هر سه باهم مشغول نماز و رکوع و سجود شدند.من {از دیدن این منظره که در مرکز بت پرستان سه نفر آیین دیگری غیر از مرام بت پرستی را برگزیده اند}در شگفت ماندم،روبه عباس کرده و گفتم:حادثه بزرگی است!او نیز این جمله را تکرار کرد و افزود:آیا این سه نفر را می شناسی؟گفتم:نه.گفت:نخستین کسی که وارد شد و جلوتر از هر دو نفر ایستاد،برادرزاده من محمد بن عبدالله ص و دومین فرد برادرزاده دیگر من علی بن ابی طالب ع و سومین شخص همسر محمد است و او مدعی است که آیین وی از طرف خداوند نازل شده است و اکنون در روی زمین،جز این سه نفر کسی از این دین پیروی نمی کند.

صلواتی تقدیم به شهید محسن حججی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
13 83

دایره المعارف زینبیون

 

بسم الله الرحمن الرحیم

نام آن حضرت «زینب»(س) است.

همانا هر نامی از یک ریشه و مصدری گرفته شده است که طبعا دارای معنا و مفهوم خاصی است. حال باید پرسید: کلمه زینب به چه معنایی است؟

جواب: در این مورد دو قول وجود دارد:

اول:اینکه کلمه«زینب» مرکب از دو کلمه ی «زین» و «اب» است.

دوم:اینکه «زینب» یک کلمه ی مفرد است و مرکب نمی باشد و آن نام یک درخت و یا یک گل است.

در هر صورت شکی نیست که این نام بنابر هر دو قول نامی زیبا و پرمعنی است.

خوشا به حال زینب ها

زندگانی حضرت زینب کبری(س) از ولادت تا شهادت

آیت الله سید محمد کاظم قزوینی

ناشر:شرکت انتشاراتی مهریاس شمیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
13 83

فقر با ما

صلواتی تقدیم بهشهید محمدرسول حاتمی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
13 83

عیدتون مبارک

السلام علیک یا حسن بن علی(ع)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
13 83

ولادتی بس شیرین

بسم الله الرحمن الرحیم

شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد 

زنده در گور غزلهای فراوان باشد

نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت

نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد

سایه ی ابر پی توست دلش را مشکن

مگذار این همه خورشید هراسان باشد

مگر اعجاز جز این است که باران بهشت

زادگاهش برهوت عربستان باشد

چه نیازی ست به اعجاز، نگاهت کافی ست

تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد

فکر کن فلسفه ی خلقت عالم تنها

راز خندیدن یک کودک چوپان باشد

چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده

از تحیر دهن غار حرا وا مانده

عشق تا مرز جنون رفت در این شعر محمد

نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد

شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست

ظرف و مظروف هم اندازه ی یکدیگر نیست

از قضا رد شدی و راه قدر را بستی 

رفتی آن سوتر از اندیشه و در را بستی

رفتی آنجا که به آن دست فلک هم نرسید

و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید

عرش از شوق تو جان داده کمی آهسته

جبرئیل از نفس افتاده کمی آهسته

پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد

چشم تو فاتح اقلیم نمی دانم شد

آنچه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز

سیب از باغ خدا چیدی و برگشتی باز

شاعر این سیب حکایات فراوان دارد

چتر بردار که این رایحه باران دارد... 

رقعه -سید حمیدرضا برقعی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
13 83