بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب زندگی به سبک شهدا-پسراته-ص94

جمعه ها بعد از اینکه سید مجتبی دعای ندبه را می خواند،دسته جمعی می رفتیم برای فوتبال.سید مجتبی با اینکه زانوش درد می کرد،خیلی با علاقه و جدی بازی می کرد.یکی از همین روزها بود که سید به بچه ها گفت:«بازی خشک و خالی که صفایی نداره؛حتما باید شرط بندی باشه.»

یکی از بچه ها با تعجب گفت:«آقاسید!شرط بندی؟از شما دیگه انتظار نداشتیم.»سید خندید و گفت :«منظورم شرط بندی حلاله.هر تیمی که بازنده شد،برای تیم برنده باید نفری صد تا صلوات بفرسته.»از آن به بعد هروقت فوتبال بازی می کردیم یا صلوات دهنده بودیم یا صلوات گیرنده.

صلواتی تقدیم به شهید سید مجتبی علمدار