بسم الله الرحمن الرحیم

7- استعمار ادبی!

اشاره

ادبیّات «غرب» امروز به سرعت در «شرق» نفوذ و گسترش پیدا می کند، و نه تنها اصالت ادبیات شرقی را از میان می برد بلکه تدریجاً آن را تحت الشعاع خود قرار می دهد، و عجیب و اسف آور این که: این نفوذ و گسترش ادبیات غربی به صورت «افتخارآمیزی» از طرف مردم شرق پذیرفته می شود.

مثلًا امروز در تمام مدارس شرقی یک زبان خارجی (سابقاً بیشتر زبان فرانسه و امروز انگلیسی) به عنوان یک برنامه قطعی و ضروری تدریس می گردد، و با گذشت زمان چنین احساس می شود که اگر شرقیها اقلًا یک زبان خارجی ندانند زندگی کردن برای آنها مشکل خواهد شد، فرق نمی کند در رشته های علمی و صنعتی کار کنند یا تاجر و کاسب و کارگر باشند.

تدریس زبان خارجی (زبان غربی) از دبیرستانها کم کم به دبستانها و کودکستانها سرایت نموده، تدریجاً همه جا را فرا خواهد گرفت.

ولی بدیهی است در غرب وضع طور دیگری است، در آن جا هرگز احساس ضرورتی نسبت به فرا گرفتن زبانهای شرقی نمی شود، یعنی آنها بدون تحصیل زبانهای شرقی می توانند نان بخورند و زنده بمانند، تنها کسانی به دنبال زبانهای شرقی می روند که بناهست برای خدمت در «مستعمرات» یا کشورهای به ظاهر مستقل شرقی اعزام شوند.

جالب این جاست که زبانهای خارجی برای ما شرقیها خیلی شیرین، بامزه، آهنگ دار و زیباست، ولی مسلّماً برای غربیها که می خواهند زبانهای ما را بیاموزند غالباً دشوار و نامأنوس و ناراحت کننده است!

البته این طبیعی است که دول فاتح و پیروز «ادبیّات» خود را که کلید تمام مسائل علمی، اقتصادی و سیاسی آنها محسوب می شود بر ملّتهایی که تحت نفوذ آنها قرار گرفته اند تحمیل کنند، شاید کلمه «تحمیل» هم در این جا صحیح نباشد چه این که ادبیات غربی بدون احتیاج به یک «گذرنامه» همراه صنایع آنها، همراه متخصّصین آنها، همراه علوم و داروهای آنها، به صورت یک «لازم لاینفک» از دروازه های شرق عبور کرده، در همه جا پراکنده می شود. غرب زدگی «شرقیها» و احساس حقارت غلط و بی منطقی که در برابر غربیها دارند نیز به سرعت سیر و عمق نفوذ آن می افزاید.

مثلًا در نظر سیاستمداران شرقی کلمه «پارلمان» و «فراکسیون» از کلمه «مجلس» و «شعبه» بسیار وزین تر و پر شکوه تر است.

تجار از کلمه «بورس» و «کردیت» خیلی بیش از کلمه «مرکز داد و ستد» لذّت می برند.

در ذائقه مردم کوچه و بازار کلمه «مدرن» خیلی بیش از کلمه «تازه» مزه می کند، مدرن در نظر آنها خیلی نو است در حالی که کلمه «تازه» که معادل آن است بوی کهنگی می دهد.

در نظر فرنگیها کلمه «کنفراس» و «سمینار» خیلی از کلمه «سخنرانی» و «جلسه بحث و بررسی» معنا دارتر است!

....

نفوذ ادبیّات غربی در شرق نه تنها از طریق مفردات، بلکه از طریق سبک جمله بندیهای به وسیله روزنامه نگاران مجله نویسهای کپیه بردار از مطبوعات غربی؛ و از طریق اشعار نو (البتّه به سبک غلط آن) که تراوش طبع عالی و بلند پرواز! «نور پردازان غرب زده» ماست در حال توسعه است.

کار استعمار ادبی بجایی رسیده که اگر طبیب (مثلًا) برای آرامش و تقویت قلب ما قطره «والریان» به همین نام لاتینی می دهد، قطره شفابخشی است که طپش قلب را آرام، و روح را نشاط، و اعصاب را کاملًا تقویت می بخشد.

امّا اگر روزی بما بگوید «والریان» همان «سنبل الطیب» خودمان است که نوع تازه آن در دکّانهای عطّاری پیدا می شود، یک مرتبه تأثیر عمیق طبّی آن از بین می رود، نه آرامشی به قلب می دهد، نه نشایطی به روح، و نه قوّتی به اعصاب، و یک چیز هجو و کهنه و بی مصرفی از آب در می آید!

البتّه همان طور که گفته شد ادبیّات یک ملّت کلید تمام مسائل مربوط به آنهاست، و نفوذ و گسترش یک زبان بیگانه در ادبیّات ما دلیل روشنی بر توسعه نفوذ آنها در همه شؤون زندگی ما خواهد بود، نفوذی که به این سادگی و آسانی ریشه کن نمودن آن ممکن نخواهد شد؛ و بدون ریشه کن نمودن آن هم استقلال کامل میسر نخواهد گردید.

نگارنده هرگز مایل نیست از این گفتار نتیجه بگیرید که می خواهیم بگوییم شرقیها نباید زبان های خارجی را بیاموزند، چه این که این سخن بقدری زننده است که زبان گوینده اش را فوراً می سوزاند!، و مفهوم آن این است که خدای نکرده ما بگوییم باید به دوران «کجاوه» و «پالکی» بازگشت نمود.

پس همان طور که ما اتومبیلهای آنها، ماشین های آن ها (نمی دانم چه تعبیری کنم که کلمه خارجی نباشد) را سوار می شویم و «کلّی» به جان آنها دعا می کنیم باید چشممان کور شود ادبیّات آنها را که به منزله «لوازم یدکی» این مصنوعات است بپذیریم و اگر احیاناً دچار کمبود الفاظ شدیم به خارج «سفارش» دهیم!

نه از سخنان گذشته ما آن چنان استنباط نکنید، منظور ما فقط این بود که اگر روزگاری احتیاج ما به صنایع آنها کم شود و صنایع داخلی ما جای مصنوعات آنها را بگیرد مسلماً به همان نسبت، نیاز ما به ادبیات آنها نیز کم خواهد شد، و تدریجاً به «استعمار ادبی» که کلید خیلی چیزهاست پایان داده خواهد شد، پس برای به دست آوردن «استقلال کامل ادبی و فرهنگی» باید نخست «استقلال اقتصادی» تأمین گردد و «استقلال اقتصادی»، نیز مرهون «استقلال فکری» است.

مطالعه و خرید کتاب

عنوان و نام پدیدآور : اسرار عقب ماندگی شرق/ ناصر مکارم شیرازی.

مشخصات نشر : قم: نسل جوان،

موضوع : اسلام و مسائل اجتماعی

شماره کتابشناسی ملی : م 7-971
پیشکش به روح شهید امیر حسین سیفی صلوات